
نوامبر 11, 2019بیمه عمر
پیشگفتار
داستان چیست؟ قرار است که در سایت تخصصی بیمدان به همت گروه داستان نویس مجموعه، برای نخستین بار داستانهای واقعی بیمه ای که برای افراد پیرامون خود ما اتفاق افتاده و گاهی تصور میکنیم هیچ گاه امکان ندارد برای ما رخ دهد را روایت کنیم. خطر و متعاقب اون آسیب همه ما را تهدید میکند… پاسخ به سوال کلیشه ای اما کاربردی «بیمه عمر چیست؟» به صورت مصداقی کمک زیادی به مخاطبین فراگیر بیمه-های عمر و زندگی در ارتقاء دانش و درک شان نسبت به این مقوله میکند. خوب است که زودتر به فکر باشیم که همیشه پیشگیری بهتر از درمان است، هرچند بیمه تنها نهادیست که علاوه بر پیشگیری در درمان نیز به ما کمک میکند!
داستان نخست: روزگار رنگ را از روی صورتم دزدیده…
تابستان داغ سال ۱۳۹۵ بود که تیمیچهار نفره از نمایندگان فروش بیمه عمر مؤسسه بیمدان، پس از آموزشهای لازم توسط مدیر ارشد خود مؤموریت یافتند تا پا به عرصه ی فروش بیمههای عمر و تامین آتیه بگذارند. اولین مأموریت این تیم جوان و پرانگیزه که متشکل از دو خانم و دو آقا بود، مشاوره و فروش بیمه عمر میان کارکنان شرکتهای دولتی و خصوصی بود. هفته ی اول فعالیت بسیار پرفشار و سنگین بود. در اواخر هفته گروه بیمه ای پس از اخذ مجوزهای لازم، وارد کارخانه ی تولید قطعات صنعتی شدند و با خیل عظیمیاز نیروهای کار که نیازمند مشاوره ی بیمه ای بودند، مواجه شدند.
در میان بیمه شدگان، نادر، کارگر ۳۹ ساله ای (با حق بیمه ی ماهانه ۲۰۰ هزار تومان و سرمایه ی بیمه عمر ۶۰ میلیون تومانی) بود که توجه تیم بیمه ی بیمدان را به خود جلب کرد. مدتی بود که رنگ از رخسار نادر پریده بود و همکارانش به او توصیه کرده بودند به پزشک شاغل در کارخانه مراجعه کرده و معاینه شود. اما وی مراجعه به پزشک را پشت گوش میانداخت و با خنده میگفت روزگار رنگ را از روی صورتم دزدیده است و هر ماه پول خود را صرف هزینههای دیگر زندگی می-کرد تا آن که روزی که در محل کار خود مشغول کار بود، حال او بد شده و از هوش میرود. پزشک مذکور پس از معاینه، بیمه شده را جهت آزمایشهای تکمیلی و تشخیص بیماری به مرکز تخصصی اعزام و پس از سه روز مشخص میشود که نادر متأسفانه مبتلا به سرطان خون پیشرفته شده است. به محض دریافت نتیجه ی آزمایشات نادر به کما رفته و علائم حیاتی او ضعیف و در نهایت در روز دهم پس از اولین مراجعه به پزشک متاسفانه فوت میکند. ذینفع بیمه نامه که همسر نادر بود با راهنماییهای تیم بیمدان بلافاصله به دفتر نمایندگی جهت تکمیل مدارک و دریافت غرامت فوت مراجعه میکند. در آن جا مشاوران بیمدان مشاهده میکنند که او صاحب دو فرزند پسر ۲ و ۳ ساله است که هنوز حتی به درستی نمیتوانند کلمات را بیان کنند. با همت و پیگیری نماینده ی فروش بیمه نامه و دفتر نمایندگی و سرعت عمل شرکت بیمه دو غرامت بیماریهای خاص به مبلغ ۱۸ میلیون تومان و غرامت فوت بیمه شده به مبلغ ۶۰ میلیون تومان، جمعا ۷۸ میلیون تومان به همسر بیمه شده پرداخت گردید. بعدها شنیده شد که مبلغ فوق تأثیر بسیار مثبتی در زندگی این مادر و دو فرزندش داشته و آسودگی خاطر و زندگی قابل قبولی برای آنان فراهم نموده است و این خانواده از گزند آسیبهای اجتماعی و اقتصادی در امان مانده است. هرازگاهی ذینفع بیمه نامه جهت انجام امور بیمه نامه ی خود به دفتر نمایندگی مراجعه و قدردانی خود را نسبت به نماینده ی فروش خود ابراز میدارد و حقیقت امر آن است که قدردانی واقعی باید از نادر انجام شود که پیش او زوقوع بیماری برای خود، آینده نگری او خانواده اش را پس او فوت وی از تحمل مصیبتهای بیشتر و غم بارتر نجات داده است.
داستان دوم: بیمه ی عمر چیست به روایت مستند!
در یک روز بهاری سال ۱۳۸۸ یکی از نمایندگان فروش بیمه ی عمر و تامین آتیه ی مؤسسه ی بیمدان برای مشاوره به ساختمانی نیمه کاره مراجعه کرد و چند نفر از افراد شاغل در آنجا از جمله یک کارگر ساده را متقاعد کرد تا بیمه-ی عمر برای خود خریداری کنند. به گفته ی شاهدان حاضر در محل، کارگر که مسعود نام داشت در ابتدا مقاومت زیادی برای بیمه شدن از خود نشان میداد و به طور مدام میپرسید اساساً بیمه ی عمر چیست و چه کاربردی برای من می-تواند داشته باشد؟ اما نماینده ی فروش مؤسسه با مشاوره و راهنمایی واقع بینانه توانسته بود او را متقاعد سازد که این بیمه نامه ی ارزشمند را خریداری کند. حتی بعد از امضاء قرارداد بیمه ی عمر، نماینده ی مؤسسه ی بیمدان شنیده بود که پس از ترک محل، فرد بیمه شده با نارضایتی فریاد میزد که نمیخواستم در این اوضاع و احوال اقتصادی با این حقوق کم بیمه ی عمر شوم و فردا میروم شرکت بیمه و قرار داد خود را فسخ میکنم! فردای آن روز نیز با نماینده ی مؤسسه تماس میگیرد و خواستار فسخ قرارداد بیمه ی عمر خود میشود. نماینده نیز توضیح میدهد که کمیصبر کند تا دفترچه ی بیمه ی عمر صادر شود و سپس امکان فسخ قرارداد به وجود خواهد آمد! پس از گذشت چند روز از صدور بیمه نامه، نماینده ی مؤسسه ی بیمدان بیمه نامههای مسعود و سایر کارگران و مهندسین را به ایشان تحویل داده و برای فسخ قرار داد راهنماییهای لازم را انجام میدهد. تنها حدود بیست و چهار ساعت از این ماجرا گذشته بود که نماینده ی فوق الذکر به مؤسسه ی بیمدان مراجعه و اظهار میکند یکی از افراد بیمه شده در ساختمانی از بالای پشت بام سقوط کرده و متأسفانه فوت نموده است. او کسی نبود جز مسعود که اصرار داشت قرار داد بیمه ی عمر خود را فسخ کند! مسعود دارای همسر و دو فرزند خردسال و یک پسر نوجوان بود و طبق قرار داد باید ماهانه مبلغ ۳۰۰,۰۰۰ ریال حق بیمه پرداخت میکرد. این در حالی بود که در طی این مدت تنها یک قسط را پرداخت نموده بود. حالا در اثر حادثه ای تلخ خانواده اش را تنها گذاشته و در واقع سرپرست خانواده از دست رفته بود . تصور کنید یک کارگر ساده ی ساختمانی چه امکاناتی برای زندگی خانواده ی خود میتوانست فراهم کند؟ چه پشتوانه ای غیر از همین بیمه ی عمر میتوانست خانواده ی او را از گزند و آسیبهای بی شمار نجات دهد؟ نماینده ی مؤسسه ی بیمدان در این رابطه میگوید: «دلم قرص بود و با قدمهایی راسخ پیگیر کارشان شدم… پس از مراجعه ی همسر و تشکیل پرونده ی خسارت و پرداخت غرامت فوت حادثه، شرکت بیمه با سرعت و در اثر پیگیری مداوم ما چک خسارت را آماده نموده و در بعد از ظهر یک روز تابستانی آن را در محل مؤسسه ی بیمدان به همسر بیمه شده که به همراه دو فرزند خردسال خود حضور یافته بودند، تحویل دادم. احساس رضایت و آرامش را به وضوح میشد در چهره ی بیمه شده مشاهده کرد.» پس از چند ماه که از نماینده ی فروش آن بیمه نامه در ارتباط با وضعیت و شرایط زندگی همسر و فرزندان این کارگر سوال کردیم وی گفت با مبلغ ۳۶ میلیون تومانی که از شرکت بیمه دریافت نموده بود منزلی را با نصف آن مبلغ رهن کرده و با نصف دیگر آن کسب وکاری را ایجاد نموده و به نحوی از فرزندان خود مراقبت و نگهداری مینماید. این ماجرا درس بزرگی برای تمامیافراد مؤسسه بیمدان بود که گاهی حتی با وجود مقاومتهای جدی افراد در مقابل بیمه شدن و صدور بیمه نامه، با آگاهی از ارزش کار خود و اصرار و پیگیری برای ارائه ی آن چه خود به ارزش و ثمرات آن واقف و آگاه هستند، چه خدمات بزرگی را میتوانند به هم وطنان خود ارائه نمایند.
داستان سوم: مورد عجیب میدان مشق تیراندازی
در زمستان سال ۱۳۹۰، یکی از نمایندگان فروش موفق بیمههای عمر در مؤسسه ی بیمدان با پیگیریهای مستمر و برگزاری چندین جلسه ی مشاوره ی مستمر، با برسی میزان هزینهها و درآمدهای یکی از کارکنان نیروی انتظامیو نیازسنجی دقیق او با توجه به خطرات و آسیبهایی که او و کار و آینده ی وی را تهدید میکرد، بیمه نامه ی عمر و سرمایه گذاری مناسبی را برای وی افتتاح میکند. بر اساس قرارداد تنظیم شده برای این فرد شاغل در نیروی انتظامی، وی متعهد شده بود که به صورت ماهانه مبلغ ۱۰۰٫۰۰۰ تومان را به عنوان حق بیمه ی بیمه نامه ی عمر و سرمایه گذاری خود پرداخت نماید. این بیمه شده نیز با توجه به آگاهی از ضرورت بیمه نامه ی عمر و سرمایه گذاری برای خود که محصول چندین جلسه مشاوره ی مستمر بوده است، به تعهدات خود به-طور دقیق و کامل عمل نموده و حق بیمههای خود را به مبلغ ماهانه ۱۰۰ هزار تومان به صورت منظم و مستمر پرداخت نموده بود. پس از گذشت مدتی از آغاز بیمه نامه و حدود ۱۸ ماه پرداخت قسط مستمر و منظم توسط بیمه شده، روزی در یکی از مأموریتهای همیشگی نیروی انتظامیکه پرسنل این سازمان همواره و به صورت مداوم در آنها حضور مییابند، بیمه شده به همراه سایر پرسنل نیروی انتظامیبه میدان مشق تیراندازی رفته و در مأموریت همیشگی خود به مشق تیراندازی مشغول میشود. در میدان مشق تیراندازی و هنگام تیراندازی با سلاح علی رغم این که بیمه شده و سایر پرسنل نیروی انتظامی، این کار را تقریباً هر هفته و به صورت مستمر انجام میدهند اما به یک باره اتفاق ناگواری رخ میدهد. هنگام تیراندازی، بر اثر صداری مهیب سلاح مورد استفاده در میدان مشق تیراندازی، پرده ی یکی از گوشهای او در میدان مشق آسیب دیده و شنوایی آن گوش وی کم میشود. پس از این اتفاق با راهنماییهای نماینده ی متعهد فروش بیمه ی عمر و سرمایه گذاری مؤسسه ی بیمدان، بیمه شده به شرکت بیمه مراجعه نموده و اعلام خسارت مینماید. پس از انجام بررسیهای لازم توسط شرکت بیمه و پیگیری نماینده ی مؤسسه ی بیمدان به منظور پرداخت غرامت نقص شنوایی بیمه شده آشکار شد که با توجه به عدم تجربه ی پرداخت این نوع غرامت در نمایندگی، مسئولین تشکیل پرونده گمان میکردند پرداخت این نوع غرامت دچار مشکلات فنی پوششی در واحد خسارت شرکت بیمه گردد و تصور میشد که این نوع غرامت قابل پرداخت نخواهد بود. اما پس از انجام بررسیها و اعلام نظر شرکت بیمه، بیمه شده و حتی نماینده فروش بیمه عمر با تعجب مشاهده نمودند که شرکت بیمه تقاضای مدارک تکمیلی بیمارستانی را از بیمه شده نمود و پس از ارائه ی مدارک درمانی و بیمارستانی بیمه شده به شرکت بیمه و بررسی توسط پزشک معتمد شرکت پرداخت خسارت بیمه شده مورد تأیید قرار گرفت. در این پرونده ی خسارت بیمه شده از محل بیمه نامه ی عمر و سرمایه گذاری خود در نهایت مبلغ ۱۲ میلیون و پانصد هزار تومان غرامت نقص عضو بر اثر حادثه که مورد تأیید شرکت قرار گرفته بود و سقف مبلغ خریداری شده برای پوشش نقص عضو واز کارافتادگی بر اثر حادثه در سال دوم بیمه نامه ی عمر و سرمایه گذاری بیمه شده بود، به این بیمه شده پرداخت و چک غرامت فوت صادر و به بیمه شده تحویل گردید. بیمه شده ی مذکور پس از دریافت غرامت ۱۲ میلیون و پانصد هزار تومانی از محل بیمه-نامه ی عمر و سرمایه گذاری خود برای این پرونده ی خسارت، بیش از پیش به ارزش-های بیمه نامه ی عمر و سرمایه گذاری آگاهی یافته و ضرورت تهیه ی این بیمه نامه برای تمامیافراد خانواده ی خود را کاملاً درک نمود. لذا پس از این اتفاق و پرداخت خسارت توسط شرکت بیمه، بیمه شده ی این بیمه نامه اقدام به خریداری دو فقره بیمه نامه ی عمر و سرمایه گذاری جدید برای سیر اعضای خانواده ی خود نمود و همسر و فرزند خود را نیز از طریق مراجعه به نماینده ی فروش بیمه ی عمر و سرمایه گذاری مؤسسه ی بیمدان آقای موسوی تحت پوشش بیمه نامه ی عمر و سرمایه گذاری قرار داد. این پرونده ی خسارت نیز یکی از نمونههای جالب توجه برای نمایندگان مؤسسه ی بیمدان بود که حتی در برخی موارد نادر که خود نمایندگان نیز آگاهی دقیق نسبت به آن نداشتند، میتوانند با پیگیریهای مستمر خدمات خاص و متمایزی را به مشتریان خود ارائه نمایند.